چرا فیلمهای کوتاه در ایران مغفول و در خارج محبوب است؟/ مافیا در فیلم کوتاه ایران وجود دارد
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۵۷۱۸۱
مهسا بهادری: مشکلات فیلم کوتاه یکی دوتا نیست. یک کارگردان برای اکران فیلمش سه سال دنبال تهیهکننده میرود، فیلمش توقیف میشود و تندیس بازیگرش را نمیدهند و همان فیلم را به جشنوارههای بینالمللی میفرستند و مورد استقبال گسترده داوران قرار میگیرد، راحله کرمی درباره این ماجرا میگوید که نداشتند پارتی و رابطه تا چه اندازه او ار عقب انداخته و مانع پیشرفتش شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شما تا الان دو فیلم کوتاه ساختید، یکی از معضلات بخش سینمای فیلم کوتاه بودجه است، شما هم دچار این مشکل بودید یا نه؟
قطعا من هم مثل بچههای فیلم کوتاه از روز اول با این دغدغه مواجه بودم که چه طور با این بودجه میشود کار کرد؟ چون با هر بودجهای هر فیلمی را نمیتوان ساخت، الان هم که گرانی شده و تجهیزات و چیزهای دیگر گرانتر شده، بودجه برای من خیلی مهم بوده و همین طور کسی که در این راه همراه من باشد.
در حال حاضر با مبلغ ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیون تومان میتوان یک فیلم کوتاه درخور ساخت؟
بستگی به فیلمنامه دارد. گاهی اوقات همین مبلغ به کار ضربه میزند، حجم کار فیلم نامه زیاد است و ما به ناچار بخشهایی از سکانسها را حذف میکنیم و یک سری پلانها را بخاطر بودجه نمیگیریم و سر آخر خروجی کار، آن چیزی نیست که توقع داریم. ولی خب کارهایی هم بوده که هزینه تولیدش ۱۰۰ یا ۱۵۰ میلیون بوده است.
ما در دنیا کارگردانانی داریم که یک عمر فیلم کوتاه میسازند و در همین مسیر هم شناخته میشوند و شهرت دارند؛ اما در سینمای ایران این اتفاق نمیافتد و فیلم کوتاه و فیلم مستند سکوی پرش به سمت فیلم بلند میشود، آیا این موضوع باعث ضعف در عرصه فیلم کوتاه میشود؟ اصلا شما موافق ضعیف بودن فیلم کوتاه در ایران هستید؟
قطعا همینطور است. ولی چیز مطلقی وجود ندارد که من بگویم روند تولیدات به سمت خوب یا بد میرود، چون یک سالی آثاری تولید میشود که عالی هستند و سر و صدای بیشتری هم دارند و یک سالی هم این طور نیست. ولی در مورد نکتهای که گفتید، باید به این مسئله اشاره کنم که یک مافیایی در فیلم کوتاه ایران وجود دارد و باعث میشود، منی که عضو انجمن جوانان فیلم کوتاه سینمای ایران نیستم در آنجا دیده نمیشوم. مافیایی هست، حتی در جشنواره فیلمهای کوتاه، آثار بچههایی مثل من یا بچههای شهرستان، دیده نمیشود.
به طور مثال من برای فیلم «دختر خوب» که تازه ساختم، سه سال زمان گذاشتم تا بتوانم یک سرمایهگذار پیدا کنم. برای منی که پارتی نداشتم مدت زمان طولانی بود و فیلمنامه من یک موضوع تاریخ مصرفدار داشت و خیلی بکر بود و هیچکس سراغش نرفته بود، ولی بعد از سه سال دیگر روند پرداختن به آن به امری عادی تبدیل شده بود
آیا در سینمای ایران فیلم کوتاه، سکوی پرشی برای ساخت فیلم بلند است؟
نه، اصلا چنین چیزی به شکل مطلق وجود ندارد. درست است که میتواند یک سکوی پرشی باشد ولی میتواند سکوی پرتاب هم نباشد.
منظورم این نیست هر کسی که فیلم کوتاه میسازد، میتواند فیلم بلند هم بسازد، منظورم این است که بعد از آن به یک سرمایه و شهرتی میرسد و دیگر سراغ فیلم کوتاه نمیرود و سراغ فیلم بلند میرود.
یک سری علاقهمندی برای فیلم کوتاه است. شما وقتی درگیر فیلم بلند میشوید، یک مسئلهای هست که شما، مثل خیاطی که همیشه یک تیکه از پارچهای را میدوزد و بعد به او میگویند یک پیراهن بدوز، خیاط دیگر به تکه پارچه دوختن بر نمیگردد، نمیدانم مثالم مثال درستی بود یا نه. اگر دغدغه حرف زدن و مطلب رساندن است، اگر شما در زمان بلندتر بتوانی حرف را برسانی خب قطعا برایت بهتر است. کسی مثل سعید روستایی از فیلم کوتاه شروع کرد وارد عرصه سینمایی بلند شد و دیگر هیچگاه به عرصه فیلم کوتاه بازنگشت. البته شاید بعدا دلشان خواست و برگشتند.
«دختر خوب» از سه جشنواره جهانی جایزه گرفت، جایزه بهترین کارگردان، بهترین فیلم نامه و بهترین بازیگر. یک سری مسائل هست که بعضا مربوط به یک کشور میشود، اما سوژه شما در این فیلم یک موضوع بکر جهانی است، نه این که کسی نپرداخته باشد، در واقع کسی از دامنه نگاه شما نپرداخته بود. یک مقدار در مورد موضوع و بعد جهانی آن صحبت کنید.
آن زمان که من درگیر نوشتن فیلم نامه «دختر خوب» بودم، با آگهیهایی در دیوار مواجه شدم که برای فروش مو بود. خب مو، برای دختران بسیار مهم است و روی آن حساس هستند و وقتی آن مو برای یک مبلغ پول از آنها گرفته میشود برایشان شکننده است و از همانجا داستان«دختر خوب» برای من کلید خورد. به این فکر رسیدم که چه طور یک آدم به فروختن بخشی از خود می رسد؟ البته داشتیم، کبد، کلیه، قرنیه، حتی داشتیم افرادی را که به خاطر گروه خونی خاصی که دارند خون خود را میفروشد. این جا جرقه کارمن بود و شروع به نوشتن کردم.
درباره «دختر خوب»، شما از دختر بچه بازی می گیرید، معمولا یکی از وظایف اصلی کارگردانان، گرفتن بازی خوب است اما شما چگونه توانستید به این بازی برسید؟
این نظر لطف شماست، من در فیلم قبلیم «عروسک» هم که خودم فیلم نامه نویس و تهیه کننده بودم، بازیگرم جایزه برد. در مورد بازی گرفتن فکر میکنم، بازیگری چیز آموزشی نیست و بیشتر ذاتی است.
ذاتی بازیگر یا کارگردان؟
جدای استعداد بازیگر، ذاتی کارگردان است.
شما بازیگران را با تست انتخاب کردید یا دوره دیده بودند و شما انتخابشان کردید؟
در «عروسک» از بین ۸۰ یا ۹۰ دختر ۸ یا ۹ ساله یک بازیگر پیدا کردیم. برای این کار ها در اینستاگرام فراخوان هایی دادیم و بازیگر پیدا کردیم.
بازیگر «دختر خوب»، مبینا آزادی، نابازیگر بودند یا دوره گذرانده بودند؟
دوره بازیگری گذرانده بودند، مثل آقای خلج و شقایق فریاد شیران، اما تجربه بازی نداشتند.
فیلمبرداری در لوکیشنهای شلوغ و کنترل کردن بازیگر و جمعیت سخت است، شما به غیر از بازی خوب گرفتن این مسائل را هم خوب کنترل کرده بودید، جدای از این که توانایی شماست، چه ایدهای برای سراغ محیط شلوغ رفتن در ذهن شما بود؟
من اصولا در مستندها و فیلمنامههایی که مینویسم، بهخاطر این که خودم همیشه بین مردم هستم، دوست دارم در محیط بیرونی باشد، دوست دارم بازیگر فیلمم بین جمعیت و مردم باشد، در «عروسک» همینطور بود. این ماجرا را پررنگتر میکند، که ما این همه چیز را چیدیدم و هدف، آن شخص است.
شما برای کارهای بعدی فکری کردید؟
بله، کار بعدی هم از معضلات اجتماعی است و باز هم سوژه، بچهها و نوجوانها هستند. فیلمنامه آن اثر را نوشتهام و کار در حال تولید است.
در فیلم اول کسی از من حمایت نکرد و خودم تهیه کننده بودم، بعد از ساخت در جشنواره داخلی جایزه زیادی بردم، بعد از یک زمانی در جشنوراههای داخلی یک جشنوراه بود به اسم کار که آقای عیاری و خسرو معصومی نیا هم داور بودند، یک روز با من تماس گرفتند و گفتند این فیلم توقیف شده و جایزه را به این فیلم ندهید، بازیگر من جایزه برد و در آخر بعد از یک سال دوندگی توانستم تندیس را بگیرم، مدارکش هم موجود است. در فیلم «عروسک» هم این کیف را نبردم و این لذت که جایزه را از دست خود آقای عیاری بگیرم و این جمله که گفته بودند خوشحال هستند که این فیلم را داوری کردند را بشنوم را نبردم. ما بچههای فیلم کوتاه پارتی و آشنا نداریم و با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنیم که در حالت امیدوارانه باید خودمان همت کنیم. در مورد هزینه هم گاهی اوقات با همین دوربین و گوشی در دستمان میتوانیم فیلم بسازیم.
در این دو فیلمی که ساختید، یک نوعهایی به علاوه دغدغه اجتماعی، دغدغه بچهها مخصوصا دخترها را دارید. فکر میکنید این نگاه فمینیستی شما را آزار داده باشد و چرا تا این اندازه به این موضوعها میپردازید؟
شاید اولین فیلمهایم با دختر بچهها بوده باشد، اما دغدغه من زنان هم هستند. تریبون خانمها کمتر است، نه فقط در جوامع ایرانی، بلکه در همه جای جهان و فکر میکنم در بعضی کشورها پررنگتر است. ما که وارد بازار کار شدیم می توانیم این تریبون را داشته باشیم.
برنامه شما برای آینده چیست؟
کمی بعد از این فیلم کوتاه که می خواهم بسازم، ساخت فیلم بلند را آغاز میکنم.
۵۷۲۴۵
کد خبر 1692119منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: فیلم کوتاه سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران فیلم کوتاه فیلم بلند فیلم نامه دختر خوب بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۵۷۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصههای واقعی رئالیتیشوها را میبینند
شیدا یوسفی که تجربه بازی در سینما، تلویزیون، تئاتر و شبکه خانگی را در کارنامهاش دارد، پیش از شروع فعالیت حرفهای خود در سینما و تئاتر در حوزه منشی صحنه مشغول بوده و نخستین تجربه حرفهای خود و بستر معرفیاش به جامعه را سریال «ممنوعه» میداند.
این هنرمند پس از حضور در تلویزیون، وارد پلتفرمهای شبکه خانگی شده و تا امروز در رئالیتیشوها و سریالهای مختلفی نقشآفرینی کرده و بازیگری را به صورت حرفهای دنبال میکند. حضور او در فصل دوم گیمشوی «زودیاک» بهانهای شد تا با او به گفتوگو بپردازیم.
چه شد در گیمشوها حضور پیدا کردید؟
این روزها بازی مورد علاقهام مافیاست. نخستین باری که بازی در «شبهای مافیا» را تجربه کردم، شرکتکنندگان برنامه فقط خانمها بودند که با یک ماه تمرین، بازی را یاد گرفتم. از آن زمان هم در همه مسابقات مافیا حاضر بودم. از سری اول «زودیاک» به بعد هم، هفتهای دو بار جدا از تمرینات با بچهها جمع میشویم و بازی میکنیم و این بازی برایم بسیار جذاب شده در حدی که گاهی در دورهمیهای خانوادگی حوصلهام سر میرود و دوست دارم با دوستانم مافیا بازی کنم.
با کدام فیلم یا سریال به مردم معرفی شدید؟
به نظر خودم سریال «ممنوعه» سبب معرفی من به مردم شد که نخستین کارم در شبکه خانگی بود. در این سریال جزو نقشهای اصلی بودم که سبب شد بیشتر دیده شوم. البته طبق تجربیات من تا امروز، مخاطبان صداوسیما و نمایش خانگی دو دسته کاملاً مجزا از هم هستند. به عنوان مثال در شهرستانها جوانان من را به واسطه حضورم در «شبهای مافیا» یا «مافیا زودیاک» و حتی «ممنوعه» که تماماً تولید شبکه نمایش خانگی هستند میشناسند اما افراد مسنتر به واسطه نقشم در سریالهای صداوسیما با من آشنا هستند.
شما در صداوسیما هم سابقه حضور در سریالهای پرمخاطبی مثل «نونخ»، «بچه مهندس» و آثار دیگر را دارید، به عنوان یک بازیگر، حضور در صداوسیما برای شما دلنشینتر است یا در نمایش خانگی؟
هر کدام از این مدیومها مزایای خوش را دارد، اما مسائلی هست که شاید در هیچ کجای دنیا از لحاظ مناسبات دغدغه بازیگران نباشد مثلاً طراحی لباس یا گریم در صداوسیما بسیار سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی بازیگران فضای آزادتری دارند. بازی در محصولات پلتفرمهای نمایش خانگی جذابیت خودش را دارد. مخاطب ایرانی این روزها درگیر برنامهها و سریالهای خانگی شده و مورد پسندش است حتی به نظرم در جامعه امروز مردم به حدی دغدغه فکری دارند که سریالهای طولانی را پس میزنند و به دنبال مینیسریالها میروند و آنها را راحتتر میپذیرند.
تکرار ساخت رئالیتیشو در مورد بازی مافیا مخاطب را خسته نمیکند؟
شخصاً «زودیاک» را از تمام بازیهای مافیا بیشتر دوست دارم و فکر میکنم کسی که بازی مافیا را دوست داشته باشد درگیر این سناریو و این برنامه میشود. یکی از جذابیتهای این بازی این است که حتی اگر بازیکن حرفهای هم باشید، ممکن است در روند بازی دچار اشتباههای جبرانناپذیری بشوید که این دقیقاً مثل زندگی ماست که سراسر تجربه است و قطعاً از اشتباهاتمان درس بیشتری میگیریم. ضمن اینکه مافیا بازی خستهکنندهای نیست زیرا حتی در جمعهای خصوصی هم هیچ وقت دستها تکراری نمیشود و همیشه بازیها و اتفاقهای جدید رخ میدهد.
از طرفی هم فکر میکنم بازی خانمها و آقایان با یکدیگر روند برنامه را بهتر کرده چون معمولاً در بازی، خانمها کمتر به هم اعتماد میکنند یا با هم تعارف و رودربایستی دارند اما زمانی که در بازی خانمها و آقایان کنار هم حضور دارند، بازی حرفهایتر میشود. همچنین حضور شخصیتهای معروف ورزشی یا اهالی موسیقی در برنامه، مخاطبان برنامه را بیشتر کرد. «زودیاک» بستری برای مخاطب ایجاد کرد تا رفتار و احساس افراد مورد نظر را ببیند و آن را حس کند.
در گذشته بسیاری از هنرمندان با این تفکر که حضور در رئالیتیشو میتواند آینده شغلی آنها را تهدید کند در این برنامهها شرکت نمیکردند، امروز این تصور چقدر تغییر کرده است؟
برای پاسخ به این پرسش از خودم مثال میزنم، من در حوزه بازیگری تحصیلات آکادمیک دارم و قطعاً شغل خودم را بازیگری میدانم اما دوست دارم در برنامههای اینچنینی نیز حضور داشته باشم. برنامههای رئالیتیشو جذابیتهای خاص خود را دارند که علاوه بر سرگرمی و جذابیت، از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکتکنندگان قابل توجیه است که با توجه به وضعیت خود مجاب به حضور در این برنامهها بشوند. گذشته از این مسائل، همان طور که خانم «شبنم مقدمی» در رئالیتیشو «صداتو» به عنوان داور حضور دارد یا «محسن کیایی» به عنوان مجری به این برنامه میآید، به همین صورت تمام بازیگران کمکم به سمت این برنامهها خواهند آمد زیرا رئالیتیشوها معمولاً مورد پسند مردم واقع میشوند و مگر غیر از این است که ما بازیگران یکی از اهداف اصلیمان سرگرم کردن مردم و ساخت اوقاتی خوش است؟ مثلاً مردم در برنامه «صداتو» به صدای یک شخص عادی که در نانوایی کار میکند اما صدای خوبی دارد و آواز میخواند گوش میکنند و لذت میبرند، بنابراین کسی که دوست دارد قصه بشنود تماشای برنامههای رئالیتیشو را انتخاب میکند.